زمستان از نگاه پروانه

یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۱

پروانه پر پر زد،صدای پر زدنش را هیچکس نشنید،جز هوای سردی که پاییز را بدرقه می کرد و سر سبزی کم حالی که در حال پوشیدن رخت سپید زمستان بود.تنها ماوای مسکوت پروانه گوشه دنجی از یاد پاییز بود که ساعتها با آن مکان انس گرفته بود.هر وقت نگاهم به نگاهش گره می خورد با من از هراس سرمای زمستان می گفت،او می گفت:من اینجا می مانم با بالهای پروازم تا زمستان از پنجره پاییز عبور کند،به محض رسیدن صدای پای بهار با او خواهم رفت.

نیره نورالهدی.زمستان نود

 

اسلایدر