علی سبزه هایت را تمام نکن تا من برگردم

یکشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۳۹۱

علی تمام سبزه هایی را که سیمین از چند هفته قبل کنار قد کشیدن بی صدای شان،رفته و آمده بود،با دوچرخه رساند کنار دکه پست،جایی که رفت و آمد رهگذران بیشتر است،جایی که بعد پست کردن بسته های پستی آخر سالشان یک سبزه هم برای سفره هفت سین شان سر راه بخرند.سیمین دوچرخه برادرش را شب قبل خوب شسته و برق انداخته است،بعد سبزه ها را با احتیاط توی یک کارتن کنار هم چیده ،گذاشته است ترک دوچرخه علی.صبح که بیدار شود،تا پژمرده نشده اند ببردشان برای فروش.من هم امروز بعد پست کردن آخرین بسته های کتابم ،یک سبزه با طراوت از علی خریدم.و دو ماهی قرمز سرحال از سوپر سرنبش،درست کنار مرکز پست،جای دوری نبود کنار دوچرخه علی.
عکس نوشتی برای حال و هوای این روزهایم
نیره نورالهدی.27 اسفند.91

 

داستانهایی لطیف از انسانهایی آرام

چهارشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۹۱
طرح روی جلد مجموعه داستانی به چاپ رسیده"همین جا کنار من"-نیره نورالهدی

نگاه فریبا منتظر ظهور به مجموعه داستانی"همین جا کنار من"

نگاه"معصومه میرابوطالبی"بر مجموعه داستانی "همین جا کنار من"

نیره نورالهدی:با سپاس فراوان از این نویسندگان عزیز

عکس و طرح روی جلد:ابراهیم حقیقی

 

 

 

 

اسفند ماه و لحظه های سرازیــــر

سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۱

 روزهای پایانی اسفندماه است،انگار تمامی روزهای سال از کوچه پس کوچه های چهار فصل سال،سرازیرند تا برسند به دقایق پایانی سال و لحظه های کهنه،را بسپارند بدست،لحظه تحویل سال نو. "لحظات سرازیر" برای رسیدن،دیرشان می شود،مدام در حال دویدن اند،مثل دونده ای که تمام تلاشش رسیدن به خط پایان مسابقه است. "لحظات سرازیر"،دونده هایی هستند که یک سال پیش استارت حرکت شان را با شنیدن صدای پای بهار آغاز کرده بودند.
نیره نورالهدی

 

اسلایدر