چند صبح دیگر تا پاییــــز
پنجشنبه نهم مرداد ۱۳۹۳تا پاییـــز،چند صباح دیگر بیشتر نمانده.که هر صبح خاطره سرمای دلنشینش،تمام قد می پیچد دور تا دور گلدان های کنار دیوار که جا بجا آفتاب صبحگاهی را در سایه سار درختان انجیر و گیلاس،تجربه می کنند.حتی باد و نسیم های گاه و بیگاه هم ،نام پاییز را از جیب لباس های بی رنگشان،به محض رسیدن درب خانه ها،مثل شکلاتی پیچیده در پوششی رنگین،به آرامی و با لبخندی بی صدا، به ماه های آخر تابستان،مژدگانی می دهند. و تا رسیدن پاییز،نسیم در گوش باد این ترانه را زمزمه می کند:زندگی یک گلدان خالیست،خوشابحال آنانی که در آن،گل محبت و ایثار بکارند.
نیره نورالهدی،یکی دو ماه مانده به پاییــــز نود و سه