موضوع/شطح/نقد عکس/ وزش باد بهاری... / نیره نورالهدی
شنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۶پارسال نزدیک بهار بود می خواستیم باغبانی خبر کنیم تا بیاید باغچه را زیر و رو کند و درختان را حرث.که گفتند:حالا که درختان و زمین بیدار شده اند؟! تا به حال که آمدن و رفتن چندین بهار را دیده بودم شنیدن جمله ای این چنین تکانم نداده بود.حالا هراس دارم درختان وزمین قبل از حرث و زیر و رو شدن بیدار شوند!دیروز بادی تند می وزید...مادربزرگ نگاهش را به دورترین نقطه ی ممکن دوخت و گفت:این باد بیدار می کند...ریشه ها را تکان می دهد...بیدارشان می کند.باد می وزد...هو هو...درختان به خواب رفته را تکان تکان می دهد...بیدار شوید بیدار شوید:زلال باران که از شب قبل آمده مهمان ریشه هاتان است.ابرها هنوز پربارند.قطره ها در دل دارند تا فرو بنشانند بر ریشه هاتان.بهار در راه است.باد می وزد گاهی تند گاهی نسیم وار می پیچد بر پروپای درختان و شاخه هاشان.حتی آن دورترین و تنها ترین درخت را هم بیدار می کند.با خود پاکتی سبز همراه دارد که در آن پر از گلبرگ های صورتی گل محمدی است...بهارتان همیشه سبز.