پس از نوشتن بخش دوم این نوشتار، دوستی ایراد گرفته بود:

ـ دقیقا اعتراض من در این است که چرا دیگر نمی شود با ادبیات مکتب قدیم داستان نوشت؟ می شود به هزار و اندی روش داستان نوشت و هر داستان خواننده خاص خود را داشته باشد.

در باره گفته این دوست، باید بگویم من هم معتقدم داستان را می توان به هزار و یک روش ـ شاید هم بیشتر ـ نوشت. اما داستان ـ چه بصورت کلاسیک یا مدرن ـ دارای یک تفاوت ساختاری و بنیادی با دیگر انواع ادبی است. همان تفاوتی که داستان «داش آکل» صادق هدایت را ـ با این که به ظاهر داستانی کلاسیک است ـ نه تنها از قصه‌های حماسی و پهلوانی شاهنامه؛ که از داستان های کلاسیک جدا می‌کند و به آن وجه خاصی می بخشد. [در متن اصلی به این داستان به عنوان نمونه ای از داستان ایرانی بیشتر می پردازم.] ....


ادامه مطلب
 

نویسنده معاصر-علیرضا عطاران(علی-آرام)  

از آنجا که دو بخش پیشین این مبحث را با مقدمه آغاز کردم، این بخش را نیز با پیش درآمدی آغاز می کنم، با این انگیزه که بیشتر به مطالب کلی و مهمتر به دیدگاه و انگیزه ام از طرح این مباحث بپردازم.

یک بار ـ شاید هم بیشتر ـ گفته ام، هر گاه داستان خوبی می خوانم، نکته های مهم و البته ويژگی آن داستان را برای خودم یادداشت می کنم. آنوقت این نکته های اساسی را دسته بندی می کنم، که ببینم کدام ويژگی با هم مشترکند....


ادامه مطلب

"گفتگو" 

یادداشت یکی از بازدیدکنندگان کانون ادبیات  داستانی-بر پای قسمت دوم آنالیز داستان:

درود
من همونطور که به قسمت اول این مقاله اعتراض داشتم به قسمت دومش هم اعتراض دارم:
مساله اینه که دیدگاه نویسنده مقاله صرفا یک دیدگاه پست مدرنیستیه...

 

۱-پاسخ نویسنده معاصر"علیرضا عطاران(آرام) :

 خانم نورالهدی؛ با عرض سلام و خسته نباشید.

همانطور که خواسته بودید و من هم قول داده بودم، مطالبی را در باره اعتراض آن دوست نوشتم که برایتان می فرستم...

۲-ادامه جدید گفتگو...


ادامه مطلب
کالبد شکافی داستان  یک نوشته زمانی داستان محسوب می‌شود که هم جسم داشته باشد و هم روح. ـ گرچه گاهی نویسندگان حرفه‌ای به عمد یکی از این دو بخش را برجسته یا کم‌رنگ می‌کنند.ـ اما این امر حتمن دلیلی دارد. به عبارتی نویسنده نمی‌تواند بدون دلیل یک بخش از داستانش ضعیف‌تر باشد....
ادامه مطلب
 

 

دشوارترین کار ساده‌نویسی است و ساده‌ترین کار پیچیده نویسی ....


ادامه مطلب
کالبد شکافی داستان-علیرضا عطاران(علی آرام)  یک داستان ـ در یک تعریف کلی ـ از دو بخش تشکیل شده است. جسم و روح. داستان ترکیبی از واقعیت و ذهنیات است. يا ترکیبی از واژه و ذهن. اولی جسم داستان است و دومی روح آن. پس نخست به بخش اول «کالبد داستان» می‌پردازم....

(با سپاس از نویسنده محترم برای ارسال این مطلب به کانون ادبیات داستانی)...بخشهای دوم و سوم را در پستهای آینده بخوانید.سپاس...


ادامه مطلب

زمانی که می‌خواستم ازدواج کنم؛ دوستی داشتم که در تدارک مراسم جشن از هیچ کمکی فرو گذاری نکرد. ـ متأسفانه این دوست عزیز چندین سال پيش؛ در حالی که هنوز چهل سال نداشت؛ سکته کرد و از دنیا رفت. ـ باری از آنجا که من اصلا اهل شیرینی نبودم و نیستم. ـ بخصوص خامه‌ای و تر آن را به هیچ وجه دوست ندارم. ـ سراغ شیرینی فروشی رفتیم که دوستم با صاحب آن آشنا بود....


ادامه مطلب
"نويسنده معاصر-محمد رضا سرشار؛ 

مهارتهاي نويسندگي و خلق داستان

 

عشق و تعهد دو مقوله ايست كه مي تواند در خلق ادبيات داستاني و كلا در نويسندگي موثر باشد.يك نويسنده در جهاد فرهنگي بايد به مثايه ي يك سرباز باشد.بسياري از محدوديتها و دردها را براي خود  متحمل شود. و آنها را بشناسد و نسبت به آن متعهد باشد.اگر نه اين باشد و نه آن هيچ وقت ادبياتي شكل نخواهد گرفت.

*تجربه و لمس كردن هستي و واقعيات پيرامون آن قدرت توانايي نويسنده را افزايش مي دهد.تجربه بي واسطه.

*روانشناسي/يكي از مهمترين لازمه هاي نويسندگيست...


ادامه مطلب

اسلایدر